سنجش بازی بر اساس «الگوی ساختار شخصیت هگزاکو» (قسمت چهارم)
در آخرین قسمت از این مجموعه مقاله، به پیوندهای سه ویژگی تربیتی-فرهنگی دیگر از مجموعه شش تایی مورد نظر سایت فهم بازی، با اساطیر کهن ایرانی میپردازیم.
۴.سیاوش و اخلاقمداری
سیاوش را میتوان شاگرد خاص رستم قلمداد کرد. کیکاووس، شاه ایران و پدر سیاوش برای تربیت و آموزش مهارتهای جنگی، سیاوش را به رستم سپرد و رستم او را به زابلستان برد تا فنون نظامی را به او بیاموزد و او را تربیت کند. سیاوش جوانی بسیار خوشچهره و بسیار نیکسیرت و پاکدامن بود.
سودابه، نامادری سیاوش، شیفته و دلباخته این جوان خوشسیما میشود و سه بار او را به شبستان اختصاصی خویش میکشاند. اما سیاوش که داغ ننگ وصلت با همسر پدرش را بسیار سنگین مییابد، هر بار دست رد به خواسته سودابه میزند، تا جایی که سودابه انگ و تهمت خیانت را به سیاوش میزند. حتی وقتی کاووس قصد کشتن سیاوش را میکند، سیاوش درصدد انتقامجویی برنمیآید تا اینکه رهسپار آزمون آتش میشود. برای اثبات صدقش، پای به آتش بزرگ میگذارد و سالم از آن خارج میشود تا سربلند از این آزمون بیرون آمده باشد. حتی بعد از تحمل چنین مصائبی، سیاوش سودابه را میبخشد و میانجیگری او را نزد کاووسشاه میکند تا سودابه را به قتل نرساند.
نشان «سیاوش» در ارزیابیهای سایت «فهم بازی» که ارزیابی اثر بازیها بر ویژگی تربیتی-فرهنگی «اخلاقمداری» را نمایش میدهد.
سیاوش نماد اخلاقمداری و پاکی در دنیای شاهنامه است. شاید قهرمانان به مراتب دلاورتر و خارقالعادهتری در شاهنامه حضور داشتهباشند، اما سیاوش کسی است که حتی لحظهای از راه راست منحرف نمیشود و نمادی از کردار نیک است. حیله و شهوت را با راستی و پاکدامنی پاسخ میدهد و حتی از کسانی که به او آسیب میزنند، انتقام نمیجوید. ویژگی تربیتی-فرهنگی «اخلاقمداری» در بررسیهای «فهم بازی»، مشتمل بر جوهر اخلاقی یکسان است. مواردی چون پرهیز از فریبکاری، پرهیز از طمع، دوری از بی ارزشی و احترام به همنوعان در شخصیت اسطورهای سیاوش به شکل ملموسی یافت میشوند و این محورهای اخلاقی میتواند از طریق بازی در بازیکنان تقویت یا تضعیف شود.
۵.گردآفرید و تابآوری و شجاعت
گردآفرید نام یکی از پهلوانان ایران زمین و سلحشورترین شخصیت زن در دنیای شاهنامه است. او برای محافظت از قلعهای که پدرش امارت آن را در دست دارد، با لباسی مردانه به میدان جنگ با سهراب میرود. سهراب پسر رستم و سرکرده تورانیان به فرمان افراسیاب وارد مرز میشود و پدر گردآفرید که مرزبان بوده تنها و بییاور شده و دژ مرزی در آستانه سقوط قرار میگیرد. پس از جنگی طولانه گردآفرید که میبیند توان پیروزی بر سهراب را ندارد به سوی دژ میگریزد اما سهراب کلاهخود گردآفرید را از سرش میکشد و تازه متوجه میشود رزمنده مقابلش نه یک مرد قوی هیکل، بلکه دختری زیباروی است و دلباخته وی میشود. گردآفرید که از شیفتگی سهراب مطلع میشود، با تسلط بر خشم و پیکارجویی خویش، سهراب را فریب میدهد تا همراه او به دژ بیاید و بدون جنگ دژ را تصاحب کند. اما وقتی خود داخل میشود در را به روی سهراب میبندد و او را ریشخند میکند که «ترکان از ایران نیابند جفت» و به دلیل عشقی که به وطن خود دارد به درخواست عاشقانه سهراب، سپهسالار دشمن پاسخ منفی میدهد. گردآفرید تصویر یک دختر شجتع ایرانی است که در میدان رزم شجاعانه میجنگد و در موقع بحران و اسارت از سلاح فکر خود ابزار میسازد. چیزی که در روانشناسی روز آنرا به نام تابآوری میشناسیم.
رگه تابآوری و شجاعت در مدل روانشناسی هگزاکو در حقیقت یک مجاز جزء به کل است و کل سازه «کنترل هیجانی» را در بر میگیرد. کنترل یا تنظیم هیجانی به معنای آن است که در مقابل محرکهای محیطی به سادگی تسلیم نشویم و هیجانات خود را در تطابق با شرایط بیرونی تنظیم کنیم. این هیجان گاهی در نبرد حالت شجاعت را به خود میگیرد و گاهی در اسارت شکل تابآوری را. در حقیقت شجاعت و تابآوری دو پدیدار مختلف اما از یک جوهر هستند. هیچ پهلوان اسیری بر طبل شجاعت بیهوده نمیکوبد. وقتی شرایط بر علیه ماست، مدارا و تدبیر نشاندهنده اوج شجاعت است، همانطور که وقتی توان رزم داریم، تدبیر و حیله نشان از ترس و جبن دارد.
نشان «گردآفرید» در ارزیابیهای سایت «فهم بازی» که ارزیابی اثر بازیها بر ویژگی تربیتی-فرهنگی «تابآوری و شجاعت» را نمایش میدهد.
سوالی که ممکن است پیش آید این است که چرا برای نشان دادن تصویر تابآوری و شجاعت از تصویر قهرمان اصلی شاهنامه یعنی رستم استفاده نشده است؟ مشخصا سراسر داستان رستم پر از دلاوری و تهور است. پاسخ این است که گردآفرید زن است و ورود زن به میدان نبرد آن هم با فرمانده لشگر دشمن پدیده بسیار خارق عادتی است. اینکه گردآفرید علیرغم تمام آسیبپذیریهای طبیعی خود چنین دلاورانه و مدبرانه میجنگد، به ما نشان میدهد که شجاعت نیازمند نداشتن نقطه ضعف نیست. به قول یک مثل معروف، «فقط کسی شجاع است که اول از همه ترسیده باشد». مدل هگزاکو نیز بر این نکته لطیف روانشناختی صحه میگذارد. گویههایی که در پرسشنامه مورد استفاده «فهم بازی» در فرایند ارزیابی بازیها موجودند، آسیبناپذیری یا عدم وجود ترس را به عنوان نقاط مثبت انسانی اندازهگیری نمیکنند. هر انسانی آسیبپذیر است و در مقابل نیروهای ناشناخته و خطرات بالقوه، هیجان ترس را تجربه میکند. ویژگی تربیتی-فرهنگی که «فهم بازی» تحت نام «شجاعت و تابآوری» به دنبال سنجش «تقویت» یا «تضعیف» آن در کاربران بازیها است، کنترل و تنظیم ترس با استفاده از پاسخ ارادی شجاعت و کنترل هیجان استیصال و درماندگی با استفاده از پاسخ ارادی تابآوری است.
۶.کاوه آهنگر و سرزندگی و جمعگرایی
کاوه آهنگر یکی از قهرمانان ملی ایران است که در کتابهایی جز شاهنامه فردوسی نیز از آن یاد شده است و این احتمال را میدهند که شاید شخصیتی حقیقی به نام کاوه در دوران سلطنت اشکانیان وجود داشتهاست. کاوه نماد انقلابیگری و شورش بر علیه دستگاه ظلم قلمداد میشود. کاوه که از ظلم ضحاک ماردوش که فرزندانش و همچنین جوانان سایر مردم ایرانزمین را برای تأمین غذای مورد نیاز مارهایش کشتهبود، کارد به استخوانش میرسد و فریاد دادخواهی سر میدهد. نکته مهم اینجاست که کاوه زمانی سر به شورش بر میدارد که ضحاک عملاً آخرین فرزند او را از کشته شدن معاف میکند و در ازای این اقدام از کاوه میخواهد استشهادی را مبنی بر عدالت ضحتک در حکمفرمایی امضا کند. کاوه این استشهاد را پاره میکند و از پی این اقدام با کمک فرزند رهایی یافته خود مردم ستمدیده را بسیج میکند تا داد خود از ضحاک ظالم بستانند. مردمی که آنها نیز از ستم ضحاک به ستوه آمده بودند با کاوه همراه میشوند و در کارزاری حماسی ضحاک را از اریکه قدرت به زیر کشیده و فریدون فرخ را به پادشاهی میرسانند.
ویژگی تربیتی-فرهنگی «سرزندگی و جمعگرایی» در سایت فهم بازی، بیش از جمعگرایی به معنای آشنای امروزینش (نشست و برخاست با اطرافیان و لذت بردن در تفریحهای جمعی) اشاره به نوعی قدرت تاثیرگذاری جمعی در انسانها دارد که از طریق برخورداری از برخی ویژگیهای اخلاقی که کاوه آهنگر نماد آنها است تحقق مییابد؛ ویژگیهای اخلاقیای همچون رعایت قاعده طلایی اخلاق (آنچه بر خود میپسندی، بر دیگران نیز بپسند)، برخورداری از عزت نفس و تقدم منافع جمعی بر خودمحوربینی. چیزی که کاوه را به اسطوره تبدیل ساخت، تبدیل بغض فروخورده شخصیاش به نهضتی اجتماعی بود که تسلای عمومی از رنج و مهنت ستمگر را به ارمغان آورد. کاوه دستکم فرزند آخرینش را با حکم ضحاک از بند مرگ رهایییافته میدید، امّا حاضر نشد به بهای با «خودمحوربینی» به امضای استشهاد دروغ ضحاک تن دهد و چشم بر رنج و ستمدیدگی عموم مردم بپوشد. کاوه این عزت نفس را داشت تا در برابر ضحاک از فرمان او که اهریمنانه بودنش آشکار بود، سر باز بزند و خوشبختی نجات یافتن فرزندش را نه تنها برای خود، که برای تک تک مردم سرزمینش میخواست. او با برخورداری از این ویژگیهای اخلاقی موفق شد سایر مردم را به مشارکت در نهضت ظلمستیزی بسیج کند.
نشان «کاوه» در ارزیابیهای سایت «فهم بازی» که ارزیابی اثر بازیها بر ویژگی تربیتی-فرهنگی «سرزندگی و جمعگرایی» را نمایش میدهد.
ارزیابیهای فهم بازی علاوه بر محورهای اخلاقی اشاره شده در مورد ویژگی تربیتی-فرهنگی «سرزندگی و جمعگرایی»، بر توان تاثیرگذاری بر افراد دیگر و جذب شدن در کارهای گروهی یا هدایت آن، و روحیه سرزندگی و پرهیز از خمودگی و انزوا طلبی نیز تأکید دارد. بازیها میتوانند این روحیه را در کاربران تقویت کنند که در عرصه حیات اجتماعی، صرفاً منافع خود را دریابند، یا افرادی باشند که در قبال احوال سایر اعضای اجتماع نیز احساس مسئولیت میکنند. بازیها قابلیت تضعیف یا تقویت سایر محورهای اخلاقی مرتبط با «جمعگرایی و سرزندگی» را نیز در کاربران خود دارند و فهم بازی توجّه به این تأثیرات تربیتی-فرهنگی را ضروری میداند.
یادداشت سردبیر:
فهم بازی، قائل به اهمیت ایجابی بازیها در شکلدهی به ویژگیهای اخلاقی، تربیتی و فرهنگی کاربران است. بر همین اساس، شش ویژگی تربیتی-فرهنگی را با اقتباس از الگوی ساختار شخصیت هگزاکو در روانشناسی شخصیت، به عنوان سنجههایی برای ارزیابی تأثیرات تربیتی-فرهنگی بازیها در نظر گرفته است. این سنجهها، مفاهیمی وارداتی نیستند، آنها عمیقاً در فرهنگ و بینشهای اخلاقی بومی ما ریشه دارند و ردپای آنها را میتوانیم در اساطیر کهن ایرانی جستجو کنیم. اساطیر کهنالگویی که نفوذشان در فرهنگ معاصر ایرانی-اسلامی انکارناپذیر است و با گذشت هزاران سال از تکرار داستانهایشان، شنیده شدن چندین و چندباره ویژگیها و سرگذشتهای آنها عواطف ما را از عمق وجود و از بنیانهای دیرینه هویتمان به جوشش وا میدارد.
فهم بازی کوشیده است تا با استفاده از ظرفیت بزرگ اسطورههای ملی، اهمیت ظرفیتهای تربیتی-فرهنگی بازیها را در ذهن مخاطبان خود تثبیت کند. بازیها، بازیچه نیستند؛ بازیها رسانه هستند و باید نسبت به تأثیرات تربیتی-فرهنگی آنها آگاه و هوشیار باشیم. بسیاری از بازیها فرصتهای تربیتی در روابط میان فرزندان و والدین ایجاد میکنند و تعداد زیاد دیگری از بازیها تهدیدهایی برای ارزشهای تربیتی-فرهنگی مورد انتظار خانوادههای ایرانی محسوب میشوند. این دو دسته از بازیها را نباید به یک چشم دید و نباید نسبت به تفاوتهایشان، بیتفاوت بود.