درباره اعتیاد به بازیهای دیجیتال (قسمت دوم)
اختلال بازی (Gaming Disorder):
امروزه اعتیاد به بازیهای دیجیتال (Video Game Addiction) را تحت عنوان اختلال بازی (Gaming Disorder) نیز میشناسند. البته این دو تعریف تفاوتهای فنی اندکی نیز با هم دارند اما همپوشانیهای زیادی نیز دارند. اختلال بازی یعنی رفتار مختلشده فرد در مواجهه با بازیهای کامپیوتری. استفاده اجباری و غیرقابل کنترل از بازیها که به اختلالات جدی و بلندمدت فرد در زندگی شخصی او میانجامد. اختلالاتی مثل انزوای اجتماعی و افت تحصیلی-شغلی. سازمان بهداشت جهانی نیز در آخرین طبقهبندی بیماریها (ICD11) اختلال بازی کردن را عنوان کردهاست. در برخی از یادداشتهای سازمان بهداشت جهانی به ماکسیمم روزی دو ساعت مواجهه با صفحه نمایش و بازی به عنوان حد «استفاده افراطی از بازیها» اشاره شدهاست. البته این عدد توسط همه متخصصین مورد توافق نیست. اما میتوان به چنین حدودی در مورد دغدغهها و نگرانیهای روزمره ما درمورد گیمرهای اطرافمان اشاره کرد. اگر در اطرافتان (یا خودتان !) کسی را سراغ دارید که حداقل روزی ۲-۳ ساعت به شکل اجباری و غیرقابل کنترل به انجام بازی میپردازد سعی کنید راهی برای کمک کردن به او پیدا کنید و از متخصصین حوزه روانشناسی سلامت کمک بگیرید.
ابزارهای سنجش استفاده افراطی از بازیها:
انجمن روانپزشکی آمریکا چند ابزار مختلف از جمله پرسشنامه PVP (پرسشنامه بازیکردن دردسرساز) را تهیه کرده تا در شناختن رفتارهای افراطی و شبهاعتیادی فرزندانمان در حوزه بازیهای دیجیتال به ما کمک کند. ابزار فوق از ۹ مورد تشکیل شدهاست :
۱.آیا به طور دائم به دنیای بازیهای دیجیتال اشتغال خاطر دارید؟ حتی وقتی بازی نمیکنید به فکر تعطیلات آخر هفته و انجام مجدد بازی هستید؟
۲.اثرات ترک. آیا وقتی سعی میکنید بازی را متوقف کنید یا وقتی جایی هستید که دستگاهتان را در اختیار ندارید دچار خشم، بیحوصلگی، تنش و اضطراب میشوید؟
۳.آیا احساس نیاز میکنید که زمان بازی خود را کاهش دهید اما در عمل نمیتوانید موفق به کاهش آن شوید؟
۴.آیا علاقه خود را به فعالیتهای دیگر مخصوصا سرگرمیهای اجتماعی و ورزشی از دست دادهاید؟
۵.آیا برای فرار از خلقها و احساسات منفی مثل استرس روزمره و افسردگی به بازیها پناه میبرید؟
۶.آیا روابط عاطفی با نزدیکانتان را به خاطر استفاده بیش از حد از بازیها از دست میدهید؟
۷.آیا در خواب شبانه یا اشتهایتان به خوراک تغییری ایجاد شدهاست؟ اضافه وزن پیدا کردهاید؟
۸.آیا در مورد ساعات انجام بازی به والدین، معلمان یا دوستانتان دروغ میگویید و آنرا مخفی میکنید؟
۹.بهترین ساعات زندگی شما پشت کامپیوتر یا کنسول شخصیتان رقم میخورد؟
وجود هر کدام از موارد فوق میتواند تلنگری راجع به وجود «اختلال بازیکردن» در فرزند ما باشد. البته برای مطمئن شدن راجع به وجود این مشکل وجود حتی چند مورد از لیست بالا ضروری است اما کافی نیست. برای اظهار نظر قطعی باید به متخصص مراجعه کرد.
مکانیزم اعتیاد به بازیهای دیجیتال:
برخی از نظریهها در مورد چرایی ایجاد اعتیاد به بازیهای دیجیتال بر سیستم پاداش مغزی بازیها یعنی «حلقههای اجبار» تمرکز میکنند تا طبیعت اعتیادآور آنها را توضیح بدهند. مغز انسان ساختاری به نام دستگاه مزولیمبیک دارد که با انتقالدهنده عصبی (Neurotransmitter) دوپامین کار میکند. دستگاه مزولیمبیک مسئول پردازش موارد مربوط به لذت و پاداش در بدن انسان است. وقتی انسان به هدف لذتبخش خود دست پیدا میکند و یا مانعی در راه رسیدن به هدف را از پیش رو بر میدارد، دوپامین ترشح میشود و پیامهای عصبی مربوط به لذت را به مغز میرساند که این امر موجب سرخوشی و حس شادمانی در فرد میگردد. تصور کنید در یک روز برفی و سرد بعد از یک پیادهروی سنگین و عبور از جادههای خطرناک به خانه میرسید و درحالیکه بسیار خسته هستید به شومینه خود پناه میبرید و گرم میشوید. طبیعتا حسی را تجربه خواهید کرد که تا مدتها در ذهنتان باقی خواهدماند. این حس سرخوشی و لذت به دلیل انتقالدهنده عصبی دوپامین و پیامهای دستگاه مزولیمبیک میسر میشود. چراکه موانع بسیاری را از پیش رو برداشتهاید، گرسنگی و سرما را تحمل کردهاید و در راه رسیدن به هدف خود که همان رسیدن به منزل و گرم شدن در کنار شومینه بوده مشقت فراوان کشیدهاید. بله، لذت اینطوری کار میکند و بله، لذت بسیار اعتیادآور است.
بازیهای دیجیتال شبیهسازی از مدارهای لذت را در مغز به وجود میآورند. صحنههایی از نبرد، هیجان و تعقیب و گریز با دشمنان را برای شما نمایان میکنند. اگر در این نبردها شکست بخورید ناراحت و شاید عصبی بشوید و ممکن است بارها تلاش کنید. اما لحظه پیروزی لحظهایست که دوپامین را فراخوانی میکند و باعث سرخوشی و میل بیشتر به پیشروی در شما میشود. بنابراین تمایل پیدا میکنید این حلقههای کسب لذت را بیشتر و بیشتر تکرار کنید تا لذت خود را صدچندان سازید. نتیجهاش «حلقههای اجبار» است. دیگر از تکتک نبردها لذت نمیبرید اما خود را مجبور احساس میکنید که حلقهها را ادامه بدهید. دیگر قطع کردن بازی سخت است و این همان سندرم تحمل است. یعنی برای کسب لذت بیشتر از بازی مجبورید بارها و بارها به بازی برگردید.
با اعتیاد به بازی چه کنیم ؟ راه حل های عملیاتی
قدم اول که در بخشهای پیشین نیز بارها در مورد آن صحبت کردیم این است که اعتیاد را خوب بشناسیم. لازم است موارد «بازی به عنوان سرگرمی» یا حتی «بازی کردنهای افراطی» را به جای اعتیاد اشتباه نگیریم. اعتیاد به بازی فقط در مواردی وجود دارد که به زندگی شخص آسیب رسانده باشد و باعث تخریب کارکرد تحصیلی یا شغلی و یا عاطفی وی شدهباشد. همچنین آثار ترک و سندرم تحمل (آشفتگی در صورت قطع بازی و نیاز روزافزون به بازی برای کسب شادمانی و آرامش) برای تشخیص اعتیاد ضروری هستند.
اگر مطمئن شدیم که فرزند ما در مسیر اعتیاد به بازیهای دیجیتال پیش میرود باید به دنبال راهکارهای عملیاتی برای تعویض و بهبود مسیر وی باشیم. اول از همه مهم است که از جروبحث و محدودسازی مستقیم بازیکردن او جدا بپرهیزیم. محدودسازی بازی مخصوصا برای بچههای کمسن یا تکانشی (Impulsive) میتواند باعث آشفتگی بیشتر آنها و قطع ارتباط عاطفی آنها با ما بشود و مسیر درمان آنها را بسیار سختتر کند. پس لازم است اقدامات علمی و غیرمستقیم خود را پیاده کنیم تا بمرور بر فضای ذهنی فرزندمان تاثیر بگذاریم و رفتار بازیکردن او را اصلاح و تعدیل کنیم. برخی از این اقدامات عبارتند از:
۱.آمادهسازی موقعیتهای تفریحی و سرگرمی به جز بازیهای دیجیتال و تماشای تلویزیون. خیلی مهم است که فرزند شما موقعیتهای جذابی مثل کلاس زبان، کلاس موسیقی، انجام ورزشهای گروهی و گشتوگذار در بیرون از خانه با دوستان یا خانواده را در اختیار داشتهباشد. وقتی فرزند شما در اتاق خود محصور است و هیچ تفریحی مناسب با روحیات خود پیدا نمیکند، بهترین کاری که میتواند بکند انجام بازیهای دیجیتال است.
۲.بهبود روابط عاطفی در منزل: مهمترین دلیلی که میتواند فرزندان ما را گوشهگیر کند و به رفتارهای افراطی در مورد پدیدهای مثل بازی یا اینترنت سوق بدهد، احساس تنهایی و سردی عاطفی در منزل است. باید تمرین کنیم که برای فرزندانمان دوست خوبی باشیم. مصاحبت با ما برای آنها نه یک وظیفه بلکه باید یک لذت عمیق در طول روز باشد. از دغدغههایشان بدون سانسور و پنهانکاری خبر داشتهباشیم و در مورد هر مسالهای بهترین مشورت را به آنها بدهیم. از همه مهمتر عشق و خنده در فضای خانهمان باشد. خانه سرد مناسبترین محیط برای ایجاد انزوا و رفتارهای نابهنجار مثل اعتیاد به بازی است.
۳.نگذاریم فرزندمان در مورد انجام بازی احساس عذاب وجدان بکند. احساس عذاب وجدان حلقههای اجبار را تشدید میکند. فرزند ما بیش از پیش بازی میکند اما به دغلکاری و دروغگویی در مورد ساعات بازی خود روی میآورد. این حس را در او ایجاد کنیم که بازیکردن حق و لذت طبیعی اوست اما همچون هر چیز دیگری در زندگی زیادهروی در آن حس خوبی را برای او ایجاد نمیکند و باعث لطمه دیدنش میگردد.
۴.در مواردی که دیر به داد فرزندمان رسیدیم و رفتار اعتیادی در او شکل گرفته بود، سعی کنیم با فراهم کردن بستر فعالیتهای دیگر او را بشکل غیرمستقیم از اتاقش و پای کامپیوترش بیرون بکشیم. دعوا و جار و جنجال و تنبیههای اینچنینی پاسخ مناسبی نخواهند بود. حس ایمنی و آرامش را در او ایجاد کنیم و آنگاه روی ساعات بازیکردن او مدیریتی غیرمستقیم داشتهباشیم.
نتیجهگیری:
اعتیاد به بازیهای دیجیتال آنقدری که فکر میکنیم پدیده شایعی نیست. خیلی از رفتارهایی که ما تحت عنوان اعتیاد به بازی میشناسیم در واقع «بازی سنگین» یا «رفتار بازیکردن افراطی» هستند و با کمی مدیریت و فراهم آوردن رفتارهای جایگزین هیجانبخش مثل ورزشهای گروهی و گرمی عاطفی قابل جایگزینی هستند. اما اعتیاد به بازی اگر رخ بدهد همانند سایر رفتارهای اعتیادی خانمانسوز است. ممکن است فرد بزرگسالی فرش زیر پای خودش را هم بفروشد و خرج پرداختهای درونبرنامهای بازی Overwatch یا Dota بکند. اعتیاد به بازی را باید جدی گرفت، مخصوصا در مورد افراد درونگرا که سابقه رفتارهای انزوایی را دارند.