توصیههایی برای تبدیل بازی به یک فعالیت مثبت بین والدین و فرزندان
سینم سیاهان[1] میگوید: «بازیهای ویدئویی در مقایسه با تلویزیون یا حتی کتاب، رسانهی غنیتری است». همچنین او اظهار میکند که واقعیت این است که کودکان بههرحال مشغول این بازیها هستند. توصیهی او به والدین این است که: فقط به این بسنده نکنید که به آنها اجازهی بازی بدهید بلکه با آنها همراه شوید و به بازی بپردازید. فیشر نیز با این توصیه موافق است: «بازیهای ویدئویی درواقع ورژن امروزی توپبازی است». در اینجا توصیههایی برای تبدیل بازی به یک فعالیت مثبت بین والدین و فرزندان ارائه خواهیم کرد:
توصیهی اول: بازی خودتان را انجام دهید.
اولین سؤالی که سیاهان به آن میپردازد، سؤالی پایهای است: چه بازی ویدئویی بهتر است؟ درحالیکه والدین به سمت بازیهای «آموزشی» گرایش دارند، متخصصان میگویند ممکن است این برچسبها تنها یک فریب تبلیغاتی باشد. جیسون ییپ[2] میگوید: «اینطور نیست که یک بازی برای یادگیری بد باشد و دیگری خوب. مهم این است که در خانواده چگونه از آن استفاده میکنید».
سیاهان پیشنهاد میکند: بهتر است که بزرگسال بازی را انتخاب کند. زیرا کودکان انعطافپذیری بیشتری در این رابطه دارند! پس بازی را انتخاب کنید، که نهتنها ازنظر سنی مناسب کودکتان و شما باشد بلکه شما هم علاقهمند به آن باشید! شاید پرندگان خشمگین (Angry Birds) یا دیگر بازیهایی که یواشکی روی گوشیتان نصبکردهاید گزینهی مناسبی باشد یا شاید بازی که در کودکی آنرا انجام میدادید. او میگوید: «مجبور کردن والدین به انجام بازی ماینکرفت (Minecraft) بسیار سختتر از بازی سوپرماریو (Super Mario Bros) است».
این رویکرد همچنین به والدین این فرصت را میدهد تا بازیهای ویدئویی را ازلحاظ مطابقت باارزشهای خانواده بررسی کنند. استینر ادیر میگوید: «همیشه مهم است که در ابتدا به بازی نگاهی بیندازید و مطمئن شوید که با محتوا، پیام، کدهای جنسیتی، و نحوهی برخورد با انسانها در آن مشکلی ندارید. هر بازی چیزهای مختلفی را آموزش میدهد»
«اگر نگران یک بازی هستید، اول بهتنهایی آنرا بازی کنید و سپس با فرزندتان به بازی بپردازید»
توصیهی دوم: نوبتی بازی کنید.
شاید کمی عجیب به نظر برسد اما اگر میخواهید یک بازی دوستانه داشته باشید از بازیهای چندنفره کمی اجتناب کنید. سیاهان میگوید اگر بازی تکنفره را انتخاب کنید و نوبتی بازی کنید، فرصتهای بسیار بیشتری برای تعامل معنیدار با فرزندانتان پیدا خواهید کرد. فردی که دستهی بازی در دست ندارد میتواند سؤال بپرسد، نظر بدهد، یا بهآرامی حواس دیگری که در حال بازی است را پرت کند! فیشر میگوید: «ما تعامل بسیاری باهم داریم. حرف میزنیم، همدیگر را دست میاندازیم، و میخندیم». افراد دانشگاهی اصطلاحی را برای آن بکار میبرند: «استفادهی مشترک از رسانه[3]».
توصیهی سوم: از قیاس استفاده کنید.
بسیاری از والدین از بازی ویدئویی بهعنوان فرصتی برای ایجاد مهارت غفلت میکنند. بله، واکنشهای کودکان بهتر میشود و مجبور میشوند فکرشان را به کار بیندازند، اما فقط درمورد همان بازی بخصوص. سیاهان میگوید در واقعیت بسیاری از بازیهای محبوب فرد را در موقعیتی پیچیده گیر میاندازند که در آن تصمیمگیری سریع و آگاهانه ضروری است. این سناریوها، لحظاتی آموزنده را پیش روی شما قرار میدهند که شما میتوانید بهآرامی بذر یک گفتوگو را بکارید، و موقعیتهای مشابه در دنیای واقعی را یادآور شوید. محققانی مثل ییپ معتقدند که چنین موقعیتهایی شبیه به آبوتاب دادن به داستانی است که در هنگام خواب برای کودکمان تعریف میکنیم. درواقع با اضافه کردن سؤالها یا نصیحتها به آن. فرایندی که محققان آنرا «پرسشگری محاورهای» نامیدهاند. میگوید: «این فرایند از همان اصول داستانگویی موقع خواب پیروی میکند».
ییپ ذکر میکند که حین جوشوخروش انجام بازی «پوکمون گو» (Pokémon Go)، حتی کوچکترین کودکان همدرس زندگی میآموزند. او میگوید: «والدین بهصورت فعالانه تلاش میکنند تا به کودکانشان آموزش دهند. بعضیاوقات به پوکمونی که میخواهی میرسی اما بعداً از دستش میدهی. همیشه به آن چیزی که میخواهی نمیرسی. اکوسیستم یادگیری به این شکل است».
یک بازی پیشرفته برای کودکان بزرگتر در مقایسه با قسمتی از سریال «پرنسس جامیونگ گو» امکانات بیشتری برای تعامل فراهم میآورد.
سیاهان میگوید: «اگر در حال بازی با «دنیای وارکرفت»(World of Warcraft) باشید ممکن است با خط داستانی مواجه شوید که با انتقام سروکار دارد. میتوانید راجع به هیجانات صحبت کنید: چه حسی دارِ؟ یا میتوانید گفتوگویی راجع به اخلاقیات داشته باشید». اما او اخطار میدهد که نباید چیزی را به کودکتان تحمیل کنید. «چیزی که راجع به آن حرف میزنید اهمیت چندانی ندارد. مهم این است که سر صحبت را با او بازکنید».
توصیهی چهارم: معکوس کردن نقشها
بیشتر بچهها وقتی بزرگتر میشوند دربازیهایی مهارت پیدا میکنند که والدینشان حتی نمیتوانند به گردپای آنها برسند. و این چیز خوبی است. سیاهان علت را اینگونه توضیح میدهد: زیرا این بازیهای ویدئویی فرصت بینظیری برای والدین و فرزندانشان فراهم میسازد تا به شیوهای طبیعی نقشهایشان را جابهجا کنند. «این حقیقت که والدین درمورد زیروزبر بازی کمتر از فرزندشان میدانند یک امتیاز محسوب میشود. والدین در این حالت در جایگاه یادگیرنده قرار میگیرند». برای بهرهگیری از چنین موقعیتی، والدین باید تمام تلاششان را بکنند تا رفتار یک یادگیرندهی خوب را مدلسازی کنند. اگر سؤالهایی با پاسخ باز از فرزندتان بپرسید مثل: «الآن چه اتفاقی افتاد؟» و «بعدش قرار است چه اتفاقی بیفتد؟»، فرزندتان را تشویق میکنید تا مهارتهای ارتباطیاش را توسعه دهد و به شما توضیح دهد که چگونه بازی کنید یا بهتر شوید. و وقتی والدین سریع یاد نمیگیرند، فرزندان مجبور میشوند تا در جایگاه نقش جدیدشان بهعنوان معلم صبر پیشه کنند. سیاهان توضیح میدهد که: «هنگامیکه والدین و فرزندان نقششان را عوض میکنند، یکدیگر را به شیوهای متفاوت درک میکنند»
توصیهی پنجم: بازی را به یک رویداد خاص تبدیل کنید.
فیشر و پسرش زمان بازیشان را به یک مراسم بهتماممعنا تبدیل کردهاند. «او هر چه بالشت در خانه هست را جمع میکند و یک دژ میسازد. طوری که انگار در پیلهای روبروی کنسولِ بازی قرارگرفتهایم». متخصصان معتقدند که خیلی از کودکان، بهخصوص دوقلوها و نوجوانان، وقتی دستهی بازی در دستهایشان قرار دارد راحتتر میتوانند راجع به خیلی چیزها حرف بزنند. ییپ میگوید: «بعضی از مادرها اظهار کردهاند که زمانی که پسرانشان مشغول بازی هستند راحتتر میتوانند با آنها حرف بزنند». فیشر یکی از این مادران است. «پسرم ازون بچههایی نیست که بخواد یه جا بشینه و حرف بزنه. برای همین وقتی کار دیگهای انجام میده، تمایل بیشتری داره که بگه چی توی دنیاش میگذره. گفتوگوهایی که در این مواقع ایجاد میشه متحیرکنندس!».
توصیهی ششم: محدودیت بگذارید.
سؤالی که معمولاً از سیاهان پرسیده میشود سؤالی کلاسیک و رایج در بین پدر و مادرهاست: چه قدر به فرزندم اجازه بدهم بازی کند؟
پاسخ او چیست؟ بستگی دارد. «قانون مشخص و دقیقی برای آن وجود ندارد». والدین باید برای وضع قانون از قضاوت و تجربهی خودشان بهره بگیرند. مثل کاری که درمورد زمان نگاه کردن به تلویزیون، کمک در کارهای خانه، یا معمول خواب انجام میدهند. همچنین ممکن است یک محدودیت زمانی برای همهی فرزندان یا اعضای خانواده جواب ندهد. ییپ میگوید: «قطعاً هر خانواده شرایط خاص و روزمره خودش را دارد». تجربهی خود شما به شما کمک میکند تا راجع به اینکه چه زمانی بهتر است بازی کنند یا اینکه چه بازی مناسب سن آنهاست به نتیجه برسید.
استینر-ادیر، روانشناس بالینی، طرفدار رویکردی متعادل است. «از بازی یک غول نسازید. اگر کودکی دارید که به بازی ویدئویی علاقهمند است، مطمئن شوید که از ظرفیت خود برای لذت بردن از بقیهی بازیهای غیر ویدئویی استفاده میکند. چیزی که قطعاً نمیخواهید این است که لذت بازیهای موجود در آی پد، لذت بازی در حیاط خانه را از بین ببرد».
[1] (Sinem Siyahhan)، استادیار دانشگاه ایالتی کالیفرنیا