آیا بازی های ویدئویی منجر به بیشفعالی میشوند؟
این حرف را از والدین خسته و ناامید زیاد میشنویم که چرا بچهی من که تقریباً غیرممکن است در مدرسه، روی صندلیاش بند شود و به درس گوش کند، میتواند ساعتها، میخکوبِ صفحهی نمایش بازی ویدئوییاش شود؟ او تمام معیارهای اختلال کمتوجهی یا بیشفعالی را دارد – البته به جز زمانی که مشغول بازی ویدئوییست! و وقتی به او میگویی دیگر دست از بازی کردن بردارد و بیاید سرِ میزِ شام، باید انتظارِ آن را داشته باشی که حرفت را گوش ندهد.
مشاهدهی ترکیب این رفتارها در کودک، باعث ایجاد پرسشهای زیادی در ذهن والدین میشود: آیا بازیهای ویدئویی واقعاً باعث بیشفعالی میشوند؟ آیا بیشفعالی را تشدید و بدتر میکنند؟ یا تمرکز شدیدِ کودک بر بازیهای ویدئویی نشان از آن دارد که او اصلاً بیشفعال نیست؟
بیایید این پرسشها را یکی یکی بررسی کنیم.
جاذبهی ویژه
نخست آنکه به گفتهی دکتر «ناتالی ودر»، که با کودکان زیادی که مبتلا به اختلال بیشفعالی بودند سروکار داشته است: «هیچ مدرکی دال بر اینکه تلویزیون یا بازیهای ویدئویی منجر به بیشفعالی میشوند وجود ندارد». بااینحال، برنامههای تلویزیونی و بازیهای ویدئوییای که از چنین سرعت فوقالعادهای برخوردارند، برای بچههای بیشفعال جاذبهی ویژهای دارد. وِدِر خاطرنشان میکند: «اگر کارتون باب اسفنجی یا مثلاً یک بازی ویدئویی را درنظربگیرید، متوجه خواهید شد که در هر ثانیه اتفاقی روی صفحهی نمایش در حال رخ دادن است. اگر مشغول یک بازی ویدئویی هستید، باید فوراً به اتفاقاتی که میافتند واکنش نشان دهید؛ درغیراینصورت، میبازید. فرصتی برای فکر کردن ندارید. به همین دلیل است که بچههای بیشفعال این چنین جذبِ این بازیها میشوند. در حین چنین بازیهایی، فرصتی وجود ندارد تا مجبور شوند به چیز دیگری فکر کنند.»
انفجارِ توجه
بازیهای ویدئویی به صورت مؤثری توجه کودکانی را جمع میکند که در بقیهی جنبههای زندگیشان به سختی میتوانند تمرکز کنند. اما اتفاقی که در غرق شدن بچهها در بازیهای ویدئویی میافتد، مانند آن نوع تمرکزی نیست که برای کارهای دیگر لازم است.
دکتر رون «استینگارد»، خاطرنشان میکند: «فعالیتِ مداوم به معنای توجهی پایدار نیست. در چنین فعالیتی، انقدر کارها به سرعت عوض میشوند که تنها چیزی که به دست میآید انفجارهای کوتاه مدتِ توجه است. در این بازیها نقطهی تمرکز مدام تغییر میکند، باعثِ ایجاد احساس رضایت در فرد میشوند و به صورت آنی به او پاداش میدهند.» به همین دلیل، منطقی است که که چنین بازیهایی برای یک کودکِ بیشفعال، بیشتر از یک فردِ معمولی متقاعدکننده و جذاب باشد. به باورِ استینگارد: «هیچ چیز دیگری در زندگی با چنین سرعتی حرکت نمیکند و این چنین خودبهخودی پاداش نمیدهد.»
هوشیاری بیشازحد
استینگارد نشان میدهد که یکی از نظریههایی که توسط زیستشناسان فرگشتی در رابطه با حضورِ اختلالِ بیشفعالی در خزانهی ژنتیکی مطرح شده است عبارت است از اینکه در قبایلِ اولیه، افراد بیشفعال که نسبت به نشانههای خطر، در تمام جهات، بیشازحد هوشیار بودند، میتوانستند بر حد و مرز قبیله نظارت داشته باشند و به این ترتیب به قبیلهی خود کمک کنند. استیگارد میگوید به همین ترتیب، «اتفاقی که در بازیهای ویدئویی میافتد، از جهات بصری مختلفی شبیه به اتفاقیست که در قبیلهها میافتد. برای آنکه خوب بازی کنی، باید در آنِ واحد حواست به همه چیز باشد. اگر زیادی روشمند و پیرو اصول باشی، میبازی.»
آیا این بازیها، از آن جهت که فرض میشود باعث آزاد شدنِ دوپامین میشوند، برای کودکان بیشفعال اعتیادآورند؟ استینگارد پاسخ میدهد: «فقط از آن جهت که هر چیز لذتبخشی اعتیادآور است. هر چیزی که حس خوبی به شما دهد، وارد همین چرخه میشود.»
اما برخی از پژوهشگران این ادعا را هم مطرح کردهاند که شبیهسازیهای مداوم و پاداشهای آنی در بازیها، باعث میشوند تا توقعِ بچهها از شرایط عادی بالا برود، شرایطی که برای دریافت پاداش در آنها، باید واقعاً حسابی زحمت بکشی.
زمان بازی کردن
در یکی از پژوهشهای دانشگاهی که روی ۳۰۰۰ کودک و نوجوان سنگاپوری، در طیِ سه سال، انجام شد، کاشف به عمل آمد که کودکانی که زمان بیشتری را صرف بازیهای ویدئویی میکنند، بیشتر از روی انگیزههای آنیشان عمل میکنند و مشکلات مربوط به تمرکز دارند. پژوهشگران از نتایج بهدستآمده چنین برداشت کردند که بازیهای ویدئویی میتوانند مشکلاتِ تمرکز در کودکان را تشدید کنند. اما نتایج این پژوهش، مدرکی دال بر اینکه بازیها دلیل مشکلات تمرکز در کودکاناند یا آنها را تشدید میکنند، ارائه نمیدهد؛ آنها صرفاً نشان میدهند که علائم شدیدتری از بیشفعالی در کودکانی که بیشتر بازی میکنند وجود دارد.