The Legend of Zelda: Breath of the Wild (افسانه زلدا: نفس حیات وحش)
- پلتفرم:Nintendo
- سبک:ماجرایی - اکشن ماجرایی - نقشآفرینی
- فضای بازی:فانتزی,افسانهای,طبیعت,جعبه شنی,جهان باز,معمایی,مبارزهای,تخیلی
- مدل درآمدی:کاملاً پولی (پریمیوم)
- تولید:Nintendo EPD
- وضعیت شبکه:آفلاین
- جنسیت مناسب برای این بازی:بیشتر دختر پسند
- موضوع بازی:اخلاق,فرهنگ,حرکت
- پشتیبانی از زبان فارسی:کاملا بیگانه
- تناسب تبلیغات بازی با محتوای بازی و سن بازیکن:تبلیغات ندارد
- محتوای بازی:ابرقهرمانها,دوستی,هیولاها,الگوواره قهرمان مونث,اسب سواری,بالا رفتن از دیوار,مهارتهای حرکتی,عبور از موانع
- ناشر:Nintendo






مخاطبین این بازی باید بدانند
در ده ساعت اول تجربهام از بازی افسانه زلدا: نفس وحش (The legend of Zelda: breath of the wild) پیش خودم گفتم این بازی در مورد یک مفهوم است : اکتشاف. در ده ساعت دوم فریاد زدم: «این بازی در مورد یادگیری است.» و در ده ساعت سوم به نظر قاطعتری رسیدم که اکنون نیز بدان معتقدم: «افسانه زلدا یعنی آزادی».
حقیقت ماجرا این است که هر سه عنصر به معنای واقعی کلمه در آخرین نسخه افسانه زلدا حضور دارند. اما برای توضیح دقیق وجود این سه عنصر روانشناختی در بازی زلدا لازم است توصیفاتی در مورد یکی از بهترین بازیهای ویدئویی تاریخ (اگر نگوییم بهترین) داشته باشیم.
افسانه زلدا : نفس وحش هجدهمین عنوان در تاریخ بازیهای زلدا است که با وسواس بسیار زیادی توسط کمپانی خلاق نینتندو تولید میشود. برخلاف سری بازیهای ماریو که در آنها جذابیت و سرگرمکنندگی هدف اصلی بازیسازان است، سری بازیهای زلدا عمق زیادی دارد و برای گیمرهای خوشذائقه و کمی حرفهای طراحی میشود. سبک بازی اکشن-ماجراجویی است و آخرین نسخه یعنی نفس وحش یک بازی جهان-باز با دنیایی بسیار پهناور است. هرچه در مورد عظمت و پیچیدگی دنیای بازی بگوییم کم است. سرزمین هایرول (Hyrule) تقریبا از تمام بازیهای همسبک خود مثل ویچر ۳ یا اسکایریم سرزمین وسیعتری دارد. اما عظمت آن در وسعت جغرافیایی آن نیست. بلکه در پیوستگی جغرافیا با تنوع حیات وحش، سلاحها، دشمنان، قبایل مختلف و حتی المانهای گیمپلی متنوع نهفته است.
داستان بازی با بیداری لینک (قهرمان مذکر بازی) از خوابی ۱۰۰ ساله شروع میشود. لینک بمرور متوجه میشود نبردی صد ساله بین اهریمن (Calamity Ganon) یعنی همان دشمن اصلی بازی و شاهدخت زلدا (قهرمان مونث بازی) در جریان است. درحقیقت نبرد اصلی ۱۰۰ سال پیش با شکست موقتی لینک و شاه هایرول (کینگرام) اتفاق افتادهاست. از آن هنگام تا اکنون شاهدخت زلدا، گانون را در قصر هایرول اسیر ساخته و نیروی او را مهار کرده است. اما لینک که شوالیه برگزیده شاهدخت زلدا است باید به کمک او بشتابد و هایرول را از چنگال گنون آزاد کند. چراکه نیروی زلدا رو به پایان است.
برخلاف بازیهای جهان باز دیگر مثل رددد ردمپشن(Red Dead Redemption) یا مجموعه فرقه اسسینها(Assassins Creed)، این نسخه از افسانه زلدا در همان ابتدا مخاطب را با ماموریت اصلی خود مواجه میسازد! نابودی گنون در همان ساعت اول بازی به عنوان یک ماموریت اصلی (Main Quest) قابل انجام است. اما از سوی کاراکترهای دوست و پشتیبان لینک به کرات میشنویم که بدون در اختیار گرفتن نیروهای لازم، جنگ با گنون محکوم به شکست است و استراتژی بهتر این است که برای پیدا کردن ابزارها و همتیمیهای لازم، سرزمین هایرول را متربهمتر بررسی کرد.
از لحاظ گیمپلی افسانه زلدا شاهکاری ستودنی است. بازی در پیشروی به شما آزادی کامل میدهد. ترتیب انجام ماموریتها و چگونگی پیشروی در آنها کاملا دست شماست. بگذارید با چند مثال این موضوع را روشنتر سازیم: مثلا برای جابهجایی در نقشه وسیع بازی چهار راه کلی وجود دارد: پای پیاده (که برای مسافتهای بلند به هیچ وجه توصیه نمیشود)، اسبسواری (که با گنجاندن اصطبلهای مختلف در نقشه بازی و اهلیکردن اسبهای وحشی راه بسیار مناسبی به حساب میآید)، پاراگلایدر(که برای کاهش ارتفاع در مسیرهای بلند هوایی کاربرد دارد) و جابهجایی سریع (Fast travel) که بین معابد (Shrines) در نقشه بازی انجام میشود و برای کاربرانی که حوصله طی طریق ندارند بهترین گزینه محسوب میشود. یا مثلا وقتی بحث سلاحها پیش میآید، تنوع بازی فوقالعاده است. تعداد بیشماری سلاح، چه سلاحهای جنگ نزدیک (Melee weapons) چه سلاحهای دوربرد (تیروکمانها) در بازی وجود دارد. سلاحها بعد از مدتی استفاده مستهلک میشوند و از بین میروند. لذا گیمر مجبور میشود از تنوع بیشماری از سلاحها در نبردهایش استفاده کند.
مهمترین المان نقشآفرینی بازی به اعتقاد من آشپزی است. مواد غذایی و ادویهجات متفاوتی در نقشه بازی حضور دارند که با کشتن هیولاها و گشتوگذار در طبیعت بازی به دست میآیند. با ترکیب این موارد در اجاقهای روی آتش میتوانید اکسیرها و معجونهای متفاوتی بسازید که قابلیتهایتان را افزایش بدهند و ورق جنگ با هیولاها را به سمت شما برگردانند. مثلا استفاده از فلفل قرمز در آشپزی باعث میشود بدن لینک نسبت به سرما مقاومت پیدا کند و بتوانید در کوهستانها بدون آسیب جانی قدم بگذارید.
بخش فکری-معمایی بازی متمرکز بر معابد (Shrines) است که در نقاط مختلف بازی جایگذاری شدهاند و برای لحظاتی شما را از سرزمین طبیعی هایرول جدا کرده و به سیاهچاله میبرند. در سیاهچالهها چالشهای عمدتا فکری ارائه میشوند که برای حل آنها راهی جز خلاقیت و اتکاء به نیروی حلمساله گیمر وجود ندارد. چالشهای معمایی معابد درجات سختی متفاوتی دارند و از خیلی ساده تا دشوار را در بر میگیرند، طوری که هر طیفی از مخاطب میتواند با بخش معمایی بازی ارتباط برقرار کند.
همانطور که گفتهشد، برای به دست آوردن نیروی لازم برای جنگ با گنون نیاز به ابزارها و متحدان گوناگونی دارد. تبلت شیکا (Sheikha's Slate) ابزار مهمی است که از طریق شاهزاده زلدا راهنماییهایی به شما ارائه میدهد. یکی از ماموریتهای اصلی بازی آزادسازی Divine beasts از چنگال گنون است، سلاحهایی فوقبشری ساخت قبیله شیکا که اکنون به دست گنون افتادهاند. برای آزادسازی هر کدام از این سلاحها لازم است با یکی از قبایل چهارگانه موجود در سرزمین هایرول مواجه شوید و با مشورت آنها کنترل سلاح موردنظر را در اختیار بگیرید. واضح است در این میان ماموریتهای جانبی (Side Quests) بسیاری به دوش شما خواهندگذاشت که انجام آنها نیز دست شما را در پیشروی بسیار بازتر خواهدکرد.
داستان بازی کاملا در اختیار گیمپلی است و با کاتسینهای طولانی و سینمایی شما را از مسیر بازی دور نمیکند. به جز یک ساعت اول بازی که آموزشهایی کلی راجع به جعبه ابزار (Inventory)، مکانیزم نبرد با هیولاها (Bokbolin ها ) و سیر و سیاحت در نقشه بازی را شامل میشود، بازی هیچگاه به شما در پیشروی بازی کمک مستقیم نمیکند و همهچیز را به توانایی و خلاقیت شما واگذار میکند. مثلا وقتی در راه رسیدن به هدف سوار بر اسب به غار سکونت بوکبولینها میرسید، چندین و چند استراتژی قابل اتخاذ پیش روی شماست. میتوانید شمشیر و تیروکمانتان را تیز کنید و برای نبرد مستقیم آماده شوید. میتوانید از درختها و سنگها کمک بگیرید و آنها را روی بوکبولینها بیاندازید یا اینکه یک غذای سمی درست کنید و آن را در معرض دید دشمنتان قرار دهید. حتی در خیلی از مواجههها فرار هزینه کمتری نسبت به رویارویی دارد و تصمیم نبرد یا فرار کاملا با شماست.
تمرکز بازی بر ایجاد گیمپلی اکتشافی و آزادانه باعث شده «افسانه زلدا: نفس وحش» بازی چندان راحتی نباشد. جهانباز بودن بازی و عدم وجود راهنماییها و دستورالعملهای قدمبهقدم باعث میشود کسی که با جان و دل درگیر بازی نشده، به گشتوگذار بیهدف در محیط بازی بپردازد و بعد از مدتی بازی را رها کند. برای من تقریبا ۳۰ ساعت طول کشید تا حجم قابلقبولی تجربه و دانش از محیط بازی جمعآوری کردم تا بر محیط بازی چیرگی یابم. بنابراین اگر از من بپرسید یک نکته منفی راجع به نسخه آخر بازی زلدا بگویم به پیچیدگی و مبهم بودن پیشروی در بازی اشاره میکنم که ادامه بازی را برای گیمرهای غیرحرفهای دشوار میسازد. بازی زلدا یکی از طولانیترین بازیهای ویدئویی تاریخ است و اتمام آن بسته به اینکه چقدر خود را به ماموریتهای جانبی و معماهای معابد متعهد بدانید، بین ۳۰ تا ۱۰۰ ساعت به طول میانجامد. زلدا از جنس تجربه است نه از جنس تمامکردن. نکته مهم این است که از تکتک مراحل پیشرویتان در بازی چه نبرد چه حل معماها لذت ببرید.
مخصوص والدین
اگر سه عنصر اهمیت سه عنصر روانشناختی «اکتشاف»، «یادگیری» و «آزادی عمل» را در ذهن بیاوریم میتوانیم درک بهتری از بازی زلدا داشتهباشیم. در بازی زلدا قرار نیست کسی به شما بگوید چگونه پیشروی خود را مدیریت کنید. فقط ماموریتهای اصلی گفته میشوند و هر چیز دیگری در بازی جنس یادگیری دارد. حتی سوار شدن بر قایق یا آشپزی ابتدا کاملا گیجکننده است و فقط با تجربه میتوانید بر آنها تسلط پیدا کنید. در زلدا لقمه آماده وجود ندارد. باید کشف کنید و یاد بگیرید و در این راه کاملا آزاد هستید. زلدا یک بازی جهان-باز طولانی محسوب میشود که بسته به اینکه فقط به ماموریتهای اصلی وفادار باشید یا بخواهید تهوتوی بازی را در ماموریتهای جانبی و معابد دربیاورید، بین ۳۰ تا ۱۰۰ ساعت وقت شما را به خود اختصاص میدهد. تجربه این بازی در ساعات اول مخصوصا اگر جزء هواداران قدیمی مجموعه زلدا نباشید، کمی گیجکننده و پیچیده است اما با کمی صبر و حوصله و یادگیری میتوانید بر دنیای بازی چیرگی پیدا کنید. تجربه بازی هم روی ال.سی.دی کوچک کنسول سوییچ هم روی تلویزیونهای خانگی ممکن و کاملا قابلقبول است. پس خود را برای سفری طولانی و شگفتآور در سرزمین هایرول و نجات پرنسس زلدا آماده کنید. شما لینک هستید و امید همه به شماست.
افسانه زلدا یکی از بهترین و آموزندهترین بازیهای تولیدشده در تاریخ بازیهای ویدئویی است که برای کنسول نینتندو سوییچ آماده شدهاست. سبک و فضای بازی به نوعیست که با بازیهای سرگرمکننده و سطحی (که غالبا روی تلفنهای همراه تولید میشود) کاملا متفاوت است. تجربه آن به وقت و انرژی زیادی نیاز دارد که آنرا به گزینهای خوب برای تجربه تفننی تبدیل نمیسازد. اگر فرزند شما روحیهای علاقمند به چالش و معماهای ذهنی دارد، عاشق فکر کردن در مورد دغدغههای عمیق انسانیست و ذهنی توانمند با خلاقیت بالا دارد به جای بازیهای گیشهای و سطحی او را به تجربه بازی زلدا دعوت کنید. زلدا دنیای باروری دارد و بدونشک اتفاقات خوبی را در حوزه شناختی (خلاقیت، حافظه، حل مساله و تفکر استراتژیک) برای مخاطب خود رقم میزند.
افسانه زلدا یک بازی آفلاین است و بدلیل نوع خرید آن که کاملا پولیست، خبری از تبلیغات، پرداختهای درونبرنامهای یا محیطهای دردسرساز آنلاین در آن نیست. رده سنی این بازی، با توجّه سطح دشواری پیشبرد آن، گستردگی جهان بازی و حجم وسیع اطلاعاتی که کاربر باید در جریبان پیشبرد بازی مورد پردازش قرار دهد، وابستگی به دانستن زبان خارجی برای درک اجزای داستانی جهان بازی و نیز وجود صحنههای مکرر نبرد با هیولاهای مختلف (اگرچه فاقد خشونتهای واقعگرایانه است) موجب میشود بازه سنی 15 تا 18 سال را بهترین بازه سنی برای تجربه این بازی قلمداد کنیم. اشاره به این موضوع هم مهم است که لینک، شخصیت اصلی داستان، مورد علاقه بسیاری از شخصیتهای مؤنث بازی است و این موضوع، درونمایهای رمانتیک به سراسر این داستان حماسی تزریق کرده است. همین درونمایه رمانتیک نیز، تناسب بیشتری با اقتضائات سنّی نوجوانی دوره دوم (15 تا 18 سال) دارد.
شاید تنها نقطه خاکستری درباره این بازی، وجود صحنههای نامناسب معدودی در بازی است که انداموارگی زنانه در طراحی هیولاهای عظیمالجثه یا شخصیتهای مؤنث اغلب منفی در بازی مورد اشاره قرار میگیرد که به نسبت وسعت جهان بازی، به صورت مواردی حاشیهای باقی میمانند. همچنین، علیرغم وجود نبرد با هیولاها و موجودات افسانهای، زلدا المانی از خشونت و رفتارهای تهاجمی را به نمایش نمیگذارد. محیط انسانی بازی اغلب زیبا، مهربانانه و فروتنانه است و در بین بازیهای داستانی-حماسی یکی از بهترین تأثیرگذاریها را از نظر هیجانی-عاطفی بر مخاطب خود باقی میگذارد.
نظرات کاربران
