Undertale (داستان زیرزمینی)
- پلتفرم:Ps4,Nintendo,Windows
- سبک:ماجرایی - نقشآفرینی
- فضای بازی:فانتزی,افسانهای,درام,معمایی
- مدل درآمدی:کاملاً رایگان (فری)
- تولید:Toby Fox
- وضعیت شبکه:آفلاین
- جنسیت مناسب برای این بازی:بیشتر پسر پسند
- موضوع بازی:اخلاق
- پشتیبانی از زبان فارسی:کاملا بیگانه
- تناسب تبلیغات بازی با محتوای بازی و سن بازیکن:تبلیغات ندارد
- محتوای بازی:دوستی,هیولاها
مخاطبین این بازی باید بدانند
داستان زیرزمینی یکی از بهترین بازیهای سبک نقش آفرینی است و شاید یکی از بهترین بازیهای مستقل (indiegame) باشد، و منظورم فقط در سالهای اخیر نیست. نسخهی ویندوزی این بازی در سال 2015 منتشر شد و با ستایش منتقدان مواجه شد، آنقدر که بسیاری از منتقدان این بازی را در بین 5 بازی برتر سال 2015 خود قرار دادند. پس مسلماً با یک بازی خوش ساخت، با داستانی خوب طرف هستیم. اگر همهی اینها به اندازهی کافی تحسین برانگیز نیستند، حتماً این نکته که سازندهی داستان زیرزمینی، توبی فاکس، تمام بازی را به تنهایی طراحی کرده، بازی را تحسین برانگیزتر هم بکند. این بازی آنقدر مورد توجه قرار گرفت که در سال 2016 برای لینوکس، 2017 برای پلیاستیشن، و در 2018 برای نینتندو هم به بازار عرضه شد.
داستان زیرزمینی پر است از شوخیهای عجیب و غریب، لحظات شدیداً احساسی، مجموعهی شخصیتهایی که بسیار خوب پرداخت شدهاند، و البته، چندین گره داستانی خیلی خاص. هوش مصنوعی بازی به شدت غافلگیرکننده است و هر تصمیمی که در بازی بگیرید و هر اقدامی که انجام بدهید، فراموش نمیکند: داستان زیرزمینی، دیوار چهارم را میشکند، چون میداند چه کار کردهاید، حتی اگر تلاش کنید راهی را که رفتهاید، با تقلب (مثلاً بدون سیو کردن از بازی خارج شوید یا از قصد در ادامهی مسیر خودتان را به کشتن بدهید و بعد، تصمیمتان را عوض کنید)، تغییر دهید، هوش مصنوعی داستان زیرزمینی فراموش نمیکند. این بازی از آن بازیهایی است که انتظارات بازیکن را به چالش میکشد. این در حالی است که فضای گرافیکی بازی یادآوری بازیهای نسل سوم و چهارم بازیهای دیجیتال است.
داستان زیرزمینی، در مبارزه، سبک نوبتی را به شکلی جذاب با دانماکو (رگبار گلوله)[1] تلفیق میکند: بازیکن در مبارزهها یک قلب را کنترل میکند وقتی نوبت به دفاع میرسد باید از میان رگبار گلولههای دشمنش جان سالم به در ببرد. احتمالاً اگر بازیهای آتاری یا میکرو را به یاد (و با آنها خاطره) دارید، با شکل مبارزه در این بازی هم ارتباط برقرار میکنید، مخصوصاً که بازی میتواند همزمان هم مضحک باشد و هم احساسات عمیقی را در بازیکن برانگیخته کند.
داستان بازی در جهانی زیر زمینی، قلمروی هیولاها، اتفاق میافتد. کلیت داستان از این قرار است که هیولاها زمانی هم ردهی انسانها بودند و بعد از اینکه در نبردی بین انسانها و هیولاها، شکست میخورند به دنیای زیرین تبعید میشوند. میگویم تبعید چون بازی با پیامهای روی دیوار به شما نشان میدهد که هیولاها چقدر آرزو دارند «دوباره ستارهها را» ببینند. مانعی جادویی راه دنیای زیرین به جهان بالا را مسدود کرده است و تنها راه ورود به جهان زیرین هم از مسیر کوهی است به نام کوه آبوت. شخصیت اصلی بازی که شما هدایت آن را بر عهده دارید کودکی است در جهان انسان ها دقیقاً از همین مسیر و از بالای کوه آبوت، به دنیای زیرین سقوط میکند و حالا باید سعی کند مسیرش را از میان تعداد پرشماری هیولا با خلق و خوهای متفاوت، به جهان بالاتر پیدا کند.
[1] دانماکو اصطلاحی ژاپنی به معنای رگبار گلوله، که به جهنم گلوله (bullet hell) یا پردهی گلوله (bullet curtain) نیز معروف است، سبکی از بازی تیراندازی است که در آن تمام صفحه نمایش پر از گلوله میشود.
مخصوص والدین
آندرتیل بازیای در سبک نقش آفرینی (role playing) است که در آن بازیکن نقش یک کودک را بازی میکند تا داستان را جلو ببرد. داستان از جایی آغاز میشود که کودک به درون غاری سقوط میکند و هدفش پیدا کردن راهی برای خارج شدن از غار و برگشتن به خانهی خود است. بازیکن این جهان زیرین مملو از شهرها و دخمهها را کنکاش میکند و باید در طول سفرش معما حل کند و با شخصیتهای داستانی تعامل کند. این جهان زیرین زیستگاه هیولاها است، و اغلب این هیولا بازیکن را به مبارزه میطلبند و بازیکن میتواند تصمیم بگیرد که آیا میخواهد هیولا را بکشد، از دستش فرار کند، یا با او دوست شود.
مثل اکثر بازیهای نقش آفرینی دیگر، میتوانید دشمنان خود را بکشید، ولی بازی شما را تشویق میکند که مسیر دوستانهتر را پیش بگیرید و با صحبت کردن خودتان را نجات دهید و در این بین زندگی هیولاهای وحشتزده و سردرگم را از آنها نگیرید. این بازی به لحاظ پر رنگ کردن اهمیت انتخابهای اخلاقی بازی ویژهای است. تصمیماتی که شخصیت اصلی بازی اتخاذ می کند تا چگونه با هیولاهای اطرافشدر جهان زیرزمینی رفتار کند، به خوبی بازیکن را متوجه اهمیت انتخابهای اخلاقی میکند.
یکی از دلایل عمده ای که این بازی را حداقل برای سن 12 سال به بالا متناسب میکند وابستگی پیشبرد بازی به استفاده از قابلیتهای زبانی است. بازیکن باید بتواند متن ها را به طور روان بخواند و موضوعات اخلاقی را درک کند تا بتواند در بازی پیشروی کند. در مورد بازیکنان فارسی زبان، مشکل اساسی این خواهد بود که تمام متون به زبان انگلیسی هستند و ارتباط برقرار کردن با بازی به شدت به مهارت دانستن زبان انگلیسی وابسته است. همچنین جو تاریک و مظطربکننده بازی، اگرچه به شکلی کارتونی تصویرسازی شده است، امّا برای نوجوانان دوره اول (12 تا 15 سال) تجربه زیباشناختی مناسبی زمینهسازی نمی کند. بر این اساس، این بازی برای بازه سنی 15 تا 18 سال پیشنهاد میشود.