بازی سالم، برای جامعه سالم

مأموریت ویژه؛ هم‌بازی شدن با فرزندان

کلیدواژه ها: هم‌بازی شدن  فرزندپروری  لذت بازی  نظارت مصرف 
سه شنبه ٠٦ آبان ١٣٩٩

از طریق بازی‌های رایانه‌ای، شما می‌توانید از قالب همیشگی خود به‌عنوان والدین فراتر بروید. اگر فرزندانتان به شما اعتماد کافی داشته باشند تا در یک بازی کنار آنان بجنگید، در زندگی واقعی نیز به شما اعتماد خواهند تا همراهشان باشید. ناگهان، فرزندانتان دیگر آن مجسمه‌های قضاوت‌گر که شما را به‌عنوان پدر و مادرشان سرزنش می‌کنند یا از نصحیت کردن معافتان می‌کنند، نیستند. بلکه از بودن در کنار مهم‌ترین افراد زندگی‌شان، یعنی شما، احساس خوشبختی می‌کنند[1].

چگونه می‌توانید به فرزندان خود نزدیک‌تر شوید

بیایید روش‌های تعامل با فرزندانتان برای شروع بازی‌کردن با آنها را بررسی کنیم. اگر با هر معیاری تاکنون پدر و مادری همراه و عالی برای فرزندان خود بوده‌اید، باز هم ممکن است به شگردهای نزدیک شدن به آنها نیاز داشته باشید. یک رابطه خاص برای بازی کردن با فرزندانتان خودبه‌خود به وجود نمی‌آید. آنها باید خودشان تمایل به برقراری چنین ارتباطی داشته باشند و احساس نکنند که در قیدوبند یک تعهد الزام‌آور هستند. در ادامه چند روش ارائه شده که به شما کمک می‌کند ارتباط مؤثری برقرار کنید.

اگر تابه‌حال هرگز بازیکن نبوده‌اید ...

سخت است درحالی‌که بازی‌ها هرگز بخشی از زندگی شما نبوده‌اند، تصمیم بگیرید که با فرزندان خود بازی کنید. در ابتدا این وضعیت برایتان بسیار دلهره‌آور و ترسناک به نظر می‌رسد. بیشتر والدین می‌ترسند که از نظر بچه‌ها بازنده به نظر بیایند، زیرا ممکن است مهارت لازم برای انجام بعضی بازی‌ها را نداشته باشند. نگران نباشید؛ یک روش مطمئن وجود دارد که می‌توانید تازه‌کار بودن (یا سایر عناوینی که بازیکن‌های حرفه‌ای، مبتدی‌ها را با آنها خطاب می‌کنند)، را به مزیت راهبردی خود تبدیل کنید. همه آنچه که باید انجام دهید این است که به فرزند خود نزدیک شده و بگویید: «هی، چه بازی‌ای می‌کنی؟ فکر می‌کنی بتوانی آن را به من هم یاد بدهی؟ به نظر می‌رسد که این بازی فوق‌العاده است».

خیلی ساده است؟ درست است؟ با پذیرفتن اینکه هیچ تجربه‌ای ندارید، به بچه‌های خود فرصت می‌دهید تا چیزی به شما یاد دهند. از نظر آنها این یک فرصت نادر و بسیار خاص است. از طرف شما، این عمل، رقابت را از بین می‌برد. در صورتی که بازی‌ای را انتخاب کنید که به حرکات ناگهانی متکی نباشد، مانند بازی‌های ماجراجویی یا نقش‌آفرینی که اغلب پیشبرد آن‌ها به مهارت بالای متوسط احتیاج دارد، کار برایتان راحت‌تر هم می‌شود. حتی می‌توانید با رعایت جوانب احتیاط از کودکان 5 ساله نیز نکات جدیدی بیاموزید.

اگر در دوران کودکی بازی‌های ویدئویی می‌کردید، اما از آن زمان تاکنون دیگر سمت آن نرفته‌اید ...

تعریف و تمجید از بازی Pac-Man و خوبی‌های بازی Enduro در آتاری 2600، برای نسل جدید، شما را به جایی نمی‌رساند. تا زمانی که آنها خودشان از طرف‌داران سرسخت این بازی‌ها نباشند و کنسول‌های بازی قدیمی را نشناسند و برایشان ارزشمند نباشد، ممکن است در برابر اظهارات شما مقاومت نشان دهند یا برایشان گیج‌کننده یا مضحک به نظر برسد. اما با این وجود هم راهی وجود دارد که بتوانید از این احساسات آن‌ها نیز به نفع خود استفاده کنید.

با فرزندانتان به جا شوخی کنید؛ مثلاً ادعا کنید که بعضی از بازی‌ها، بهتر از بازی‌های  Soul calibur III یا legend of Zelda: twilight princess هستند. سعی کنید تا با آنها معامله کنید، مثلاً بگویید که تنها در صورتی بازی‌های روز را انجام می‌دهید که با شما گلچین بازی‌های کلاسیک قدیمی را بازی کنند. به‌راحتی می‌توانید آن بازی‌ها را برای  PS4، Xbox One یا ویندوز تهیه کنید. هرکدام را نیم ساعت، یک ساعت یا شاید حتی نیم ساعت بازی کلاسیک را در مقابل یک ساعت بازی روز، انجام دهید. اهمیت چندانی ندارد، چرا که هدف در اینجا دستیابی به یک معامله عادلانه است. چیزی که دو طرف صد در صد از آن راضی و به آن پایبند باشند.

بعد از چندین ماه که به این صورت با هم مبادله بازی کردید، احترام بیشتری بین شما و فرزندانتان شکل خواهد گرفت، زبان مشترک یکدیگر را پیدا خواهید کرد و در نهایت، آنها همیشه می‌خواهند که جدیدترین و جذاب‌ترین بازی‌های موجود در بازار را با شما به اشتراک بگذارند. اگر تمایل و علاقه صادقانه از خود نشان دهید، فرزندانتان به سمت شما گرایش پیدا می‌کنند و به سراغتان می‌آیند تا با آنها بازی کنید. به این صورت مأموریت شما به‌خوبی انجام می‌شود[2]!

اگر یک بازیکن حرفه‌ای هستید

مطمئنیم که برخی از شما والدین، بازیکنان حرفه‌ای هستید که این مقاله را می‌خوانید. داشتن چنین ویژگی‌ای در روابط والدین و فرزندانشان بسیار کارآمد است. برخی از بازیکنان حرفه‌ای ممکن است از همان ابتدا با بچه‌های خود بازی کنند و رابطه فوق‌العاده‌ای با آنها داشته باشند. بااین‌حال بعضی از این دسته از والدین، کودکان را به عنوان عوامل حواس‌پرتی خود در بازی تلقی می‌کنند و ممکن است در آمیختن دو نقش «والدین» و «هم‌بازی» در ارتباط با فرزندانشان، ناکام بمانند. اینجاست که ممکن است همه چیز اشتباه پیش رود.

می‌دانیم که بازیکنان کنسول‌های بازی کلاسیک، چه ارزش بسیاری برای مجموعه بازی‌های خود، به ویژه مجموعه skeleton Sega Saturn قائل هستند. اگر نگران این هستید که فرزندانتان به طور اتفاقی آنها را خراب کنند، حتماً از کنسول‌های بازی ارزشمند خود، محافظت کنید، اما به یاد داشته باشید که فرزندانتان، بسیار مهم‌تر از این محصولات وارداتی نادر و کمیاب ژاپنی هستند.

بله، ممکن است غیرقابل‌تصور باشد، اما گاهی بازیکنان حرفه‌ای در نقش والدین برای فرزندانشان بسیار زیان‌آور هستند. به‌طوری‌که گاهی ممکن است آنان را تحقیر کنند و موجب آزار و اذیتشان شوند. ما بسیار مواردی را مشاهده کرده‌ایم که بچه‌ها حین بازی کردن، در مواجهه با این برخورد والدین خود، بسیار آزرده‌خاطر می‌شوند.

اگر قصد دارید کودکان خود را به چالش بکشید، خوب است، اما این کار را به روش درست انجام بدهید. بگذارید هرازگاهی برنده شوند. این امر، به تقویت اعتمادبه‌نفس و مهارت‌های آنها کمک می‌کند. البته که شما هنوز هم می‌توانید به آنها نشان دهید که رئیس چه کسی است، ولی نکته در نگه‌داشتن جانب تعادل است. قطعاً ارائه یک چالش، به معنی آزاردهنده و بی‌رحم بودن نیست. از این خلق‌وخوی رقابتی و خشن، در جایی که لازم است، مثل Xbox Live استفاده کنید، نه در خانه.

همچنین ممکن است فرزندان شما، در بهترین حالت، بازیکنانی عادی باشند. تحت‌فشار گذاشتن و وادار کردن آنان به بازی، هیچ تفاوتی ایجاد نمی‌کند. این حقیقت را بپذیرید که قرار نیست کودکانتان، دقیقاً به افرادی مانند شما تبدیل شوند. اگر در اتاق نشیمن، یک PlayStation 4 گران‌بها دارید، هیچ خجالتی ندارد که آن را با کنسول Nintendo Wii در صفحه تلویزیون به اشتراک بگذارید. پذیرش این موضوع، مهم‌تر از مهارت در بازی است و مطمئناً متحد شدن، از اولویت دادن به بازی، اهمیت بیشتری دارد[3].

اگر خودتان بازیکن حرفه‌ای باشید، می‌دانید که نزدیک شدن به فرزندانتان هرگز کار آسانی نیست، اما به یاد داشته باشید که عکس این مسئله نیز می‌تواند صادق باشد.

 

[1] بازی‌ها ابزاری برای برقراری ارتباط با بچه‌ها هستند، خصوصاً در این روزها که پسرم تمایل دارد از پدرش که مظهر اختیار و قدرت خانواده است، فاصله بگیرد. رسیدن به سطح بازی فرزندم، کمک‌کردن به او در بازی کردن و درک کامل یک بازی، انرژی بیشتری به او می‌بخشد و بنابراین قادر خواهد بود تا ارتباط نزدیک‌تری با من برقرار کند. (نقل قول شده از: جان فرانسیس ولپلی، نویسنده و تهیه­کننده شرکتSkibberrean Productions)

 

[2] من چهار فرزند دارم. دو فرزند کوچک‌ترم، فرزندان بیولوژیکی من هستند، اما دو فرزند بزرگ‌ترم از ازدواج قبلی همسرم هستند. من در وهله اول، بیشتر از فرزندان خودم که علاقه زیادی به کارتون، بازی و اسباب‌بازی دارند، در کنار فرزندان همسرم وقت گذرانده‌ام. انجام بازی‌های الکترونیکی برای من، راهی برای تعامل و فهم آنان به وجود آورد. من خیلی سریع دریافتم که بزرگ‌ترین دخترم، بسیار بهانه‌گیر است و کورکورانه به مشکلات رسیدگی می‌کند، درحالی‌که پسرم ذهن تحلیل‌گراتری داشت و ترجیح می‌داد که بیشتر از آنکه عجولانه درباره مشکلات و موانع تصمیم‌گیری کند، خوب فکر کند. من به وسیله بازی کردن با آنها، توانستم یک شخصیت، فارغ از شخصیت‌هایی که با آنها سروکار داشتم، به وجود بیاورم و یک روش ارتباطی اختصاصی با هر یک ایجاد کنم. پنج سال بعد، فرزندان ناتنی‌ام عنوان «ناپدری» را کنار گذاشتند و واقعاً مرا به‌عنوان یک دوست و یک پدر می‌بینند. (نقل قول شده از: ژاک مونتموینو، پایه‌گذار شرکت مسئولیت محدود Gideon Games)

 

[3] من امسال کنسول Wii Nintendo را خریدم تا بتوانم با دخترم که اکنون 16 ساله است و زمان کمی را در خانه می‌گذراند، ارتباط نزدیک‌تری داشته باشم. داشتن Wii بهانه خوبی به ما می‌دهد تا اوقات خانوادگی‌مان را صرف انجام کاری با کیفیت، حتی بدون حرف‌زدن کنیم. (آرون مارکس، آهنگ‌ساز، طراح صدا، پدر)

 

جینی نوواک و لوییس لوی (مترجم: شکیبا بختیاری) منبع:برگرفته از کتاب «PLAY THE GAME: THE PARENT’S GUIDE TO VIDEO GAMES» نوشته Jeannie Novak & Luis Levy - صفحات 148 تا 152

نظر شما درباره این مقاله

الزامی
پر کردن این فیلد الزامی است
الزامی
پر کردن این فیلد الزامی است
comment
پر کردن این فیلد الزامی است